در ماه آگوست سال گذشته سارا داگلاس، سردبیرArtnews و تعدادی از نویسندگان این سایت پروژه بزرگی را شروع کردند. سوال شکل دهندهی این پروژه این بود که مشکل دنیای هنر چیست و چگونه میتوان آن را حل کرد. در ماههای آتی آنها با ۵۰ نفر – آرتیست، کیوریتور، منتقد، تاریخنگار، دلالان و برگزارکنندگان نمایشگاههای بینالمللی هنری- صحبت کردند تا با نقطه نظرهای متفاوتشان آشنا شوند. بعضی پاسخ ها بلند و در قالب مقاله هستند و بعضی نیز پاسخهای بصری از طرف هنرمندان.. این مقاله در زمستان ۲۰۱۷ و همزمان با انتخابات رئیس جمهوری آمریکا انتشار یافت.
ترجمه یاسمن نوذری
مشکل دنیای هنر چیست ؟ بخش چهارم
مشکل دنیای هنر چیست ؟ بخش پنجم
کریستی مکلیر
Christy MacLear
رئیس بنیاد رائوشنبرگ
کپیرایت:
آنها را آزاد کنید. تصاویر را برای محققین، معلمها، موزهها و مخاطبین آزاد کنید. هنرمندان دیگر باید بتوانند از تصاویر پیشین استفاده خلاقانه کنند. حتی کوچکترین استفاده از این تصاویر برای هنرمندان همراه با ترس است و همواره دنبال تایید آن میگردند. دیگر اجازه نگیرید- شروع به استفاده کنید. پیش بروید و رشد کنید. با آگاهی آثارتان را نشان دهید و ترس مواخذه را نادیده بگیرید. ما همگی به شما اطمینان داریم. از هنر برای آموزش، انتقال دانش و به عنوان منبع الهام استفاده کنید. ما دوست داریم که افراد بیشتری هنر را دوست داشته باشند.
مالیات پذیری:
آثار هنر اهدا شده به موسسات خیریه باعث ترقی فرهنگی ما میشوند اما هیچگونه سود مستقیمی برای هنرمند ندارد. مالیات باید در کارهای معاصری که به خیریه ها اهدا شدهاند تعریف شود. ارزش اهدایی هنرمند باید فراتر از ارزش مواد اولیهاش محاسبه شود. اهدا کردن آثار هنری باید به همان میزان که برای مجموعهدار دارای ارزش است، برای خالق اثر هم همانگونه باشد. ثروت و برابری مالیات برای همه!
بازار:
چیزی به نام بازار هنر واقعی وجود ندارد. بازار محل نامرئی مبادلات است که در آن هم قیمت گذاریهای شخصی و هم عمومی به چشم میخورند. ما نباید طوری نشان دهیم که این بازار فقط مربوط به افراد خاصی است و اطلاعات مربوط به آن را در اختیار همه قرار دهیم. قیمت گذاریها را به صورت آنلاین ارائه دهید. با اینکار قدرت بیشتری به هنرمندان میدهید و برای آنها منبع درآمد دیگری به وجود میآورید. محلهای قیمت گذاری آنلاین درست کنید تا بازار واقعی خلق شود.
آثار غیر قابل حمل:
هنر غیر قابل حمل را حمایت کنید. هنری که محصول نمیآفریند. با خریدن بخشهایی از تجربه در آن سهیم شوید. با آثار لند آرت و اجتماعی همراه شوید و برای تجربهتان یک چک روی میز بگذارید. به کودکانتان بیاموزید که هنر فقط بر روی دیوارها نیست و میتوانند در اطرافشان آن را تجربه کنند. به خاطر ریسک پذیری هنرمندان بر رویشان سرمایهگذاری کنید. هنر همان زندگی است.
دگرگونی:
در دنیای ما، سر هر میز بحثی باید یک هنرمند هم باشد. خلاقیت قویترین نیروی حل مشکلات است. ما باید دست دردست دانشمندان به دنبال راه حل مشکلات جهان باشیم. فعالیتهای استادیو هنرمندان حالا شامل بخش فعالیت اجتماعی نیز شده است و حضور هنرمند در دنیا پررنگتر شده است. نیروی باز تجدید شدهی طبیعت. پلی میان رشته ها بسازید و ببینید که دنیا چگونه به سمت بهتر شدن پیش میرود.
لوئیس کمنیتزر
Luis Camnitzer
هنرمند
در اواخر دههی ۶۰ گونزالو فونسکا Gonzalo Fonseca، مجسمه ساز اوروگوئهای، به من گفت که به نظرش هنرمندان باید با تهدید مجازات مرگ کار کنند. انتخاب بین فاصله گرفتن از هنر یا احتمال اعدام، کیفیت آثار را به طرز شگفت آوری بالا میبرد. ممکن است این واقعیت داشته باشد، اما من مخالف مجازات مرگ هستم(همانطور که او بود). این اظهارنظر، دلسردی او را هنگام سر زدن به گالریها نشان میدهد ولی تعریفی از کیفیت ارائه نمیکند. به نظر من این مشکل ریشهایتراز این حرفهاست و در دو چیز خودش را نشان میدهد. خالق اثر و بازار معمولا هنر را با شی هنری اشتباه میگیرند و اولویت را بر تولید اشیای هنری میگذارند تا تغییرات فرهنگی. فعال هنری نیز خدمات اجتماعی و اعمال سیاسی را -دو وظیفهی هر شهروند خوب – را با هنر اشتباه میگیرد.
هیچکدام از آنها وظیفهی اولیه هنر را در نظر نمیگیرند که همان به چالش کشیدن مرزهای دانش و وارد کردن ما به دنیای ناشناخته و غیرقابل پیشبینی است.
تحصیلات به دانشجویان کمک میکند که وارد بازار کار شوند، در جامعهای که هر کس در آن به میزان شایستگیاش نقشی دارد، شرکت کنند و در خدمت به جامعه بکوشند. برای رسیدن به این اهداف، موسسات آموزشی برنامهای شامل علم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات را معرفی میکند. برنامهای که خلاقیت را در چهارچوب مورد نظر محدود میکند. خلاقیت فقط در شرایطی تشویق میشود که مربوط به منطق و دانش کمی باشد. نوع دیگر دانش نادیده گرفته میشود و هنر به دنیای سرگرمی منتسب میشود. در این سناریو هنر برای ترقی فرهنگ نیست بلکه راهیاست برای خلق برندی بهتر!
نمیتوان سریع این مشکل را حل کرد. اما راهی حل غیرمستقیم آن اعمال تغییری اساسی در سیستم آموزشی کشور است. هنر نباید فقط در خدمت خلق محتویات گالریها یا ساختن پایتخت فرهنگی باشد. هنر باید به عنوان شیوهای از شناخت در نظر گرفته شود که همزمان مربوط به امور قابل پیش بینی و غیر قابل پیشبینی است. شیوهای که به خلاقیت اجازهی جولان میدهد و خلاقیت پس از ارزیابی انتقادی به دانش عملی منجر میشود. برای حفظ آزادی بیان و امکان دستیابی به فاصله انتقادی، هنراندیشی باید در کلیت پروسهی آموزشی لحاظ شود.