صنفی یا فرهنگی؟
به قلم نعمت لاله ای
از وقایع خوشایندی که در سال ۹۵ روی داد، ایستادگی اعضای هیئتمدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران، در مقابل پیشنهاد صنفیشدن آن بود.
بعد از تجمع قانونی مقابل موزۀ هنرهای معاصر، برای عدم ارسال آثار موزه برای نمایش در خارج از کشور، سایر انجمنها خواستار برگزاری جلسهای شدند تا در مورد پارهای مسائل اینچنینی اتفاقنظر حاصل کنند. انجمنی، که همیشه سر بزنگاه از همراهیکردن با سایر انجمنها پرهیز کرده است، توسط یکی از اعضایش رهنمود داد که بهتر است انجمن تغییر ماهیت بدهد و صنفی بشود و همگام با انجمنهای دیگر ـ که آنها هم باید صنفی شوند ـ اتحادیهای تشکیل دهد تا در جایگاهی قرار گیرد که طرف مشورت دولت باشد. انجمن ما از پذیرش این پیشنهاد سر باز زد.
خب این اتفاقِ بسیار خوب و خجستهای بود. اما از طرف دیگر شاهد هستیم که بعضی از دوستان، از ابتدای تأسیس انجمن تا همین سال ۹۵، تأکید داشتند که انجمن مکلف است به دنبال حقوق صنفی نقاشان باشد… و باید ارکان فعالیت خود را در جهت رفاه اعضا بنا کند. حتی یکی از دوستان نقاش در پایان سخنانش در یکی از جلسات انجمن گفت وقتی میگوییم انجمن، یعنی بیمهشدن نقاش و چه و چه و چه. دیگر دوستان هم مدارِ صحبتشان همین مسائل تأمیناجتماعی بود. خوشبختانه رئیس انجمن در پاسخ گفت: انجمن ما فرهنگی است و فرهنگی هم میماند و اگر قرار است غیر از این باشد، بروید خودتان انجمنی صنفی تشکیل بدهید. به گفتۀ حافظ:
آنکه فکرش گره از کار جهان بگشاید
گو درین نکته بفرما نظری بهتر ازین.
سالهاست رهنموددهندگان حرفهای و ناصحان همیشگی، صنفیشدن انجمن را به گوش همه خواندهاند و کماکان میخوانند؛ اما با کمی دقت میتوان دید که قواعد مربوط به صنف و اصناف آنچنان نیست که بتوان تعبیر دلخواهی از آن داشت. مثلا بر طبق مواد آییننامۀ اجرایی قانون نظام صنفی نمیشود با پیوند چند صنف، اتحادیه تشکیل داد و تشکیل اتحادیه، مطابق فصل سوم قانون نظام صنفی، ماده ۲۱، تبصرۀ ۲، برای تشکیل اتحادیه حد نصابی برای اصناف قائل شده است به این شرح:
در تهران ۳۰۰ واحد صنفی میتوانند اتحادیه تشکیل دهند و در شهرستانهای با جمعیت بیش از دو میلیون نفر، هر ۲۰۰ واحد صنفی میتوانند یک اتحادیه تشکیل بدهند و… سوای این، در فصل اول همان نظامنامه، در مادۀ ۲، فرد صنفی چنین تعریف میشود: «هر شخص حقیقی یا حقوقی که در یکی از فعالیتهای صنفی اعم از تولید، تبدیل، خرید، فروش، توزیع، خدمات و خدماتفنی سرمایهگذاری کند و بهعنوان پیشهور و صاحبحرفه و شغل آزاد، خواه بهشخصه یا با مباشرت دیگران محل کسبی دایر یا وسیله کسبی فراهم آورد و تمام یا قسمتی از کالا، محصول یا خدمات خود را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم و بهصورت کلی یا جزئی به مصرفکننده عرضه دارد، فرد صنفی شناخته میشود».
آیا میتوان مصادیق این تعریف را در هنرمندان (به خاطر نوع فعالیتشان) و ادیبان و شعرا پیدا کرد؟ و دیگر اینکه در مادۀ ۳ فصل اول قانون نظام صنفی، واحد صنفی چنین تعریف شده است: «هر واحد اقتصادی که فعالیت آن در محل ثابت یا وسیلۀ سیار باشد و توسط فرد یا افراد صنفی، با اخذ پروانۀ کسب دایر شده باشد، واحد صنفی شناخته میشود».
سخن را کوتاه کنم… انجمن هنرمندان نقاش ایران، انجمنی فرهنگی است و بر پایۀ ماهیت کاریاش قانونمندیهای خاص خود را دارد و نمیتواند صنفی بشود. بههمیندلیل، مخالفت قاطع هیئترئیسه انجمن با صنفیشدن آن در سال ۹۵، بسیار مسرتبخش بود.
قسمت های قبل را اینجا بخوانید: