سیمون رابرتز عکاس دوربینهای قطع بزرگ | آیا امروزه همه عکاساند؟
آشنایی با عکاسان معاصر در پرونده آنچه برعکس مینماید
سایت تندیس ترجمه امیر کوشامنش
سیمون رابرتز Simon Roberts
سیمون رابرتز از جمله عکاسان میهنپرست انگلیسی است که با فاصله گرفتن از سوژه و افزایش وسعت قاب عکس، تصاویری متأثر از نقاشیهای دوره رمانتیک تولید کرده است. او با دوربین قطع بزرگ سنگین و حجیم خود، با هدف خلق تصاویری مطلقاً زیبا از مناظر و مردمان سرزمین خود، سعی بر نشان دادن تعهد آنان به مرزهای سرزمینشان را داشته است. او با ارائه یک نقطهنظر متفاوت از زندگی روستایی، دریافت مشترک و گاهاً متناقص ما را از منظره نشان داده و ارائه سوال بزرگتری در مورد مالکیت خصوصی و استفاده عمومی از این زمینها را مدنظر قرار میدهد. رابرتز پیوسته در تلاش بوده تا از طریق ارائه دیدگاه منحصربهفرد و همچنین استفاده از مدیای عکاسی خاصّ خود، تفاوت خود با دیگر عکاسان را نشان دهد.
سیمون رابرتز عکاس انگلیسی متولد ۱۹۷۴ است. کارهای او مستقیماً با هویت و دلبستگیهای ما سر و کار دارد. عکسهای قطع بزرگ او با دقت فنی زیاد و اغلب از زاویه بالا گرفته شده که امکان پیوست اجسام و اجزای مختلف به چشم انداز را فراهم نموده است. به کمک این موقعیتهای عکاسی، همه عناصر به وضوح قابل مشاهده شده و عکس میتواند زبان بصری نقاشی تاریخیاش را بهتر طنین انداز کند.
او اجراها و نمایشهای وسیعی داشته و عکسهای او در مجموعههای عمومی و خصوصی بزرگی از جمله سرای جورج اسمیتسن، مجموعه Deutsche Börse Art و مرکز ویلسون به اجرا درآمده است. او در سال ۲۰۱۰ از سوی کمیته کار مجلس عوام به عنوان هنرمند رسمی انتخابات مأمور تهیه تاریخچه انتخابات جامع از طرف مجموعه هنر پارلمان گردید. اخیراً او عضو افتخاری انجمن عکاسی سلطنتی شده است.او سه مونوگرافی تحسین برانگیز به نامهای: میهن(کریس بوت، ۲۰۰۷)، ما انگلیسیها (کریس بوت، ۲۰۰۹) – منتخب یکی از بهترین کتابهای عکاسی دههی گذشته – و محدودهی لنگرگاه (انتشارات دوی لوئیس، ۲۰۱۳)، منتشر کرده است.
سیمون رابرتز در کارهای قبلی خود خصوصاً «سرزمین مادری» (۲۰۰۷) و «ما انگلیسیها» (۲۰۰۹) از طریق عکسهای قطع بزرگی که گرفته سؤالات فرهنگی- تاریخی بسیاری را از هویت ملی و دلبستگیهای مردمی به سرزمینشان مطرح کرده است. در سال ۲۰۱۰ مجلهی آلمانی عکاسی، از او به عنوان «بزرگترین خالق انگلیسی عکسهای پر جنب و جوش» یاد کرده است. در سالهای گذشته نیز او به سرتاسر انگلستان سفر کرده و از شهرهای ساحلی بازدید و مجموعه عکسهایی با ساختار لنگرگاههای عصر ویکتوریایی تهیه نموده است. در اصل او نقشهی پهلوگیری قایقهای بخار را طرح ریزی کرده است؛ که خیلی زود خود بندر تبدیل به مقصدی با کافهها و مغازههای خاطرهانگیز شد، و تبدیل به مقری برای اوقات فراغت، هوای تازه و سرگرمی در تعطیلات گردید. و آنچه مسلّم است، مکانهای خاطرهانگیز بیشتر می توانند وقایع آن زمان را (صنعتی شدن در اواسط قرن ۱۹) برای ما روایت کنند.در نمایشگاه «آخرین لحظه» (۲۰۱۱-۲۰۱۴) سیمون رابرتز از تکنیکهای اسکن، لایه بندی، علامتگذاری و ماسکزدن برای ایجاد تصاویر انتزاعی که در آن دایرههایی با اندازههای مختلف در آسمان نیمه شفاف شناور میشوند استفاده کرده است. حجم عظیم عکسهایی که روزانه در مقیاس جهانی تولید میشوند، از نقش متغیر عکاس و نیاز مداوم به ثبت زندگی ما و دنیای اطراف ما سخن میگویند. این سخن مطابق با زمینهی اجتماعی، تکنولوژیک و روانشناسی بوده که رابرتز در این سری کارها تولید کرده است. در اولین گام، او عکسهایی از رویدادهای کلیدی جهان که از روزنامههای گستردهی انگلیسی جمعآوری کرده بود اسکن کرد. عمل اسکن کردن تمام سطوح روزنامه یک رفتار فیزیکی و تأثیر گرفته از کنش علامتگذاری میباشد، بدین صورت که هر موقع کسی از دوربین استفاده میکند خواه یک گوشی دوربیندار کوچک باشد یا یک دوربین حرفهای SLR، مورد ملاحظه قرار گرفته و داخل دایره قرار میگیرد، به گونهای که تنها، وسیله عکسبرداری اشخاص قابل مشاهده است. ایده حالت زجاجی آن خصوصاً وقتی مربوط به لنز و اپتیک میشود محور اصلی کار است. رابرتز پسزمینه را پاک میکند، امّا نه بهطور کامل، از یک لایه سفید برای ایجاد یک روکش شبح مانند ( فضای منفی) الگو گرفته از صُور فلکی استفاده کرده است که خود شبیه چشمهای مصنوعی از حدقه درآمده میباشد. زجاج تنها یک زیبایی شناسی بصری بیرون آمده از پروژه «آخرین لحظات» نیست، بلکه استعارهای برای روشهای مختلف عملکرد دوربینهاست که در جوامع امروز مورد استفاده قرار میگیرد.او در مصاحبهای به طور مشخص به ارتباط تجهیزات سنگین عکاسی خود با ژست سوژهها پرداخته و میگوید: «معمولاً هنگام گرفتن عکس، تنظیم دوربین ۵ الی ۱۰ دقیقه طول میکشید، به همین دلیل مردم حوصلهشان از تماشای من سر میرفت و همان کاری که در حال انجامش بودند را ادامه میدادند. فقط در دو عکس میتوانی شخصی را در دوردست ببینی که به من نگاه میکند، ولی به طور نسبی انگار من در آنجا حضور نداشتهام.» او که در برههای از زندگی با یک دوربین قطع بزرگ ۵*۴ اینچ عکاسی کرده علت استفاده از آن را اینگونه بیان کرده است: « یکی از علتهای استفاده از این نوع دوربین این بود که امروزه همه عکاساند ــ فرقی نمیکند با موبایل یا دوربینهای دیجیتال آخرین مدل ــ پس باید چه چیزی میان من و آنها تفاوت ایجاد کند؟ بنابراین با بهرهگیری از دوربین ۵*۴ در واقع نشان دادم که من آنجا هستم تا از منظره عکس بگیرم.»تابلو عکسهای قطع بزرگ او با چشمانداز مرتفع، بیننده را در فاصلهی منتقدانه از صحنه قرار میدهد. رابرتز با توجه به عکسهای خود از زاویه بالا (اغلب از پشت بام خانه متحرک یا همان کاروان خود) سعی بر ترسیم الگوهایی از زندگی معاصر داشته است. چیزی که او به عنوان «نیروهای حاکمی در فضا که امکان مشاهده آنها از درون جمعیت وجود ندارد» نام برده است. رابرتز با ارائهی دیدگاهی متناوب برای مناطق روستایی، تجربهی مشترک و گاهاً متناقص ما را از منظره نشان داده و ارائهی سؤال بزرگتری در مورد مالکیت خصوصی و استفاده عمومی از زمینها را مدنظر قرار میدهد.
نمایشگاههای انفرادی هنرمند به شرح زیر میباشد:
۱- نرماندی ۲۰۱۷
۲- اجرای عمومی ۲۰۱۷
۳- نیوودو (کارتپستالهایی از رم) ۲۰۱۷
۴- مطالعات چشمانداز یک جزیره کوچک ۲۰۱۷ و ۲۰۱۴
۵- لنگرگاه ۲۰۱۶ و ۲۰۱۴ و ۲۰۱۳
۶- آخرین لحظه ۲۰۱۶ و ۲۰۱۴
۷- املاک و مستغلات ۲۰۱۵
۸- پروژه انتخابات ۲۰۱۵ و ۲۰۱۳
۹- ما انگلیسیها ۲۰۱۲ و ۲۰۱۱
۱۰- سرزمین مادری ۲۰۰۸ و ۲۰۰۷
و نمایشگاههای گروهی مختلف از سال ۲۰۰۶ تاکنون.
قسمتهای قبل از پرونده آنچه برعکس مینماید آشنایی با عکاسان معاصر جهان را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
از تاخوردگی تا امپرسیونیسم در عکاسی در آثار آدام جپیسن
از تاخوردگی تا امپرسیونیسم در عکاسی در آثار آدام جپیسن آشنایی با عکاسان معاصر در پرونده آنچه برعکس مینماید سایت تندیس ترجمه امیر کوشامنش آدام جپیسن Adam Jeppesen جپیسن که همیشه به دنبال کشف مواد و تکنیکهای چاپ گوناگون بوده مشتاقانه توانسته است به سطح صاف عکس نفوذ کرده و لطافت و بیحسی را منتقل و هوشیاری را نفی نماید. شاید او با تبدیل عکس به معمای پازلی سعی در اثبات این قضیه دارد که تصویر نهایی چیزی جز چینش قطعات دریافتی […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
گای تیلیم عکاس برجسته آفریقای جنوبی
گای تیلیم عکاس برجسته آفریقای جنوبی آشنایی با عکاسان معاصر در پرونده آنچه برعکس مینماید سایت تندیس ترجمه امیر کوشامنش گای تیلیم guy tillim وقتی به عکس های هنرمند عکاس مستندساز «گای تیلیم» نگاه میکنم اولین چیزی که با آن مواجه میشوم سکوتی است که در عکسها وجود دارد. حتی عکسهایی که آدمها در آن، موضوع اصلی داستان هستند. انگار دیالوگی بین آنها رد و بدل نمیشود و یک انتظار نگرانکننده و افسردهای با تحریک فضای مخرب محیط در چشم آنها […]