هنر فراتر از اثر هنری | انسان در مقام هنرمند
ریشههای هنر آوانگارد در پیوند با زیباشناسی جان دیویی | بخش آخر
مقالات پژوهشی فلسفه هنر | پرونده هنر بیفکر و هنر بافکر
سایت تندیس به قلم آذر امامی
نوشتار پیش رو آخرین بخش از مبحث «ریشههای هنر آوانگارد آمریکا در پیوند با زیباشناسی جان دیویی» است. نوشتهی پیشین با آثاری از دونالد جاد و در نسبت با این اندیشهی جان دیویی به پایان رسید که پیوند هنر با زندگی ناگسستنی است؛ برای فهم همین نکته نیاز به بیان مختصری از زیباشناسی جان دیویی هست که البته میتواند تکمیلی بر این سلسله نوشتهها در نسبت با تمام جریانها، جنبشها و اشخاصی باشد که به نحوی متأثر از این زیباشناسی بودهاند؛ از جمله: پروژهی هنری فدرال[۱] که از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۳ به گردانندگی هولگرکاهیل[۲] یکی از پیروان جان دیویی برقرار بوده است. توماس هارت بنتون[۳] نقاش آمریکایی، که او را نخستین کسی دانستهاند که به فلسفهی دیویی تمایل نشان داده است. آلفرد رامز مارتینز[۴] که مروج مدراس نقاشی فضای باز[۵] در مکزیک بود. جنبش «اکسپرسیونیسم انتزاعی» که بواسطهی رابرت مادرول[۶] در پیوند با دیویی قرار گرفت، چنانکه او هنر به منزلهی تجربه را به عنوان یکی از منابع راهنمایش نام برده است. یا دونالد جاد[۷]، مجسمهساز مینیمالیست که از مطالعه و تحسین آثار دیویی سخن گفته است.
زیباشناسی دیویی، با بیان هنر به منزلهی تجربه، نگاهی تازه و البته قابل تأمل به هنر ارائه میکند. در این نگاه، هنر، نه آن شیء مادی است که در موزهها و گالریها و جاهایی از این دست و به دور از دسترس قرار میگیرد؛ بلکه هنر فعالیتی از فعالیتهای موجودی زنده (انسان در مقام هنرمند) است. فعالیتی که در پی پیوند دادن اثر هنری با زندگی بهعنوان بستر برسازندهی آن است. چنانکه، در تعریف تازهی دیویی، هنر از جنس عمل و در تعامل با محیط است؛ عملی که دیویی نام تجربه بر آن میگذارد.جان دیویی، هنر را در تعریف تازهاش در تعامل با طبیعت مینگرد. از منظر او، هنرمند بهمثابه موجودی زنده در رابطهای پربار با طبیعت آفریننده اثر هنری میشود. این رابطه از مشاهدات و دریافت حسی او شروع میشود و به ادراکی زیباشناختی از آنها میرسد؛ ادراکی که در خود متضمن حظ و التذاذ از چیزها است و آن هنگام که در قالب عین هنری تحقق عینی مییابد به مخاطب نیز ادراکی از همین دست میبخشد. بنابراین، هنر از نگاه دیویی خواهان پیوند زنده و فعالانهی اجزای هنر مشتمل بر هنرمند، مخاطب، و اثر هنری در طبیعت و با طبیعت است. زیرا که، او فلسفهاش را با نگاهی به موجود زنده در ربط و نسبت عمیقی با جهان پیرامون وصف میکند؛ جهانی که نه تنها طبیعت به معنای عام را در بردارد، که شامل طبیعت بشری نیز هست؛ از آنجا که، انسان در تعاملی پویا با جهان ممکن به دنبال رفع نیازهایش است؛ نیازهایی غریزی که اگر وجهی از عاطفه را در خود داشته باشند و به ادراکی از جنس دیدن به آن معنا که دیویی ادراکِ تام و تمام (پیوستگی تمام حواس و هماهنگیشان در دریافتن اعیان و البته در همراهی با تأمل) مینامد، دست یابند و در فرمی زیباشناختی بیان شوند، هنر را تحقق عینی میبخشند.بنابراین، برای دیویی، هنر نه به معنای اثر هنری در معنای عام (مادیت اثر)، که به معنایی فراتر و البته بنیادیتر اشاره دارد؛ به آنچه که این مادیت را ساخته است و آنچه که آن را برای دیگری غیر از هنرمند ادراکپذیر میکند. هنر در تمامیتِ خود عملی از مقولهی تجربهی ساختن و ادراک توأمان است، تجربهای که برای هنرمند در قالب «بیان» و برای مخاطب در نشان تجربهی «بازآفرینی» معنادار میشود. بهطور کلی اما، تجربهی هنر، «تجربهای واحد» است؛ به این معنا که، میان تمام اجزای آن نسبتی منظم برقرار است، نسبتی که بهواسطهی ریتم در قالب فرم زیباشناختی بیان میشود و بهواسطهی همین بیانگری (نه به معنای بیانگری عین که در مقام بیانِ خود هنرمند) معنادار است؛ از آنجا که، برای دیویی، هنر در وضعیتی معنادار برسازندهی غنای نسبت آگاهانه انسان با زندگی و فرهنگ است. نسبتی که بهواسطهاش تجربههایی غنی از جهان خواهیم داشت و اینها، به عقیدهی دیویی، در هنر (و البته علم) است که پدیدار میشوند.بنابراین، زیباشناسی دیویی با تردید در مساعی گذشتگان در تعریف هنر، تعریفی از هنر ارائه میکند که در تمامیت خود دربردارندهی این نکتهی مثبت است که هنر نه ایدهای باطنی و به دور از زندگی، که امری حقیقتاً برآمده از خود زندگی و در رابطهی خاص با آن است. چنانکه، هنر در این نگاه و در معیار تجربیاش، غنای زندگی را در قالب تجربههای غنیتر عرضه میکند.
پینوشت:
[۱] Federal Art Project
[۲] Holger Cahill
[Thomas Hart Benton [3 (نقاش آمریکایی، ۱۹۷۵-۱۸۸۹)
[۴] Alfredo Ramos Martinez
[۵] open-air painting schools
[۶] Robert Motherwell
[۷] Donald Judd
قسمتهای قبل از پرونده هنربی فکر و هنر با فکر را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
فلسفه هنر جنبش مینیمال آرت و پراگماتیسم دیویی
مقالات پژوهشی فلسفه هنر سایت تندیس | جنبش مینیمال آرت و پراگماتیسم دیویی جنبش مینیمال آرت در پیوند با زیباشناسی جان دیویی | قسمت چهارم پرونده هنر بیفکر و هنر بافکر سایت تندیس به قلم نویسنده مخاطب آذر امامی در ادامه بحثِ پیشین ناظر به تأثیرپذیریهای دونالد جاد از جان دیویی به فضای فکریِ نسلی اشاره شد که بیانِ آن به درک این تأثیرپذیری کمک خواهد کرد. ریچارد رورتی اصطلاحِ “اصلاح طلبِ چپ” را در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ در وصفِ […]
• جنبش مینیمال آرت در پیوند با زیباشناسی جان دیویی و هنر در نسبت با جهان واقعی
- هنر بیفکر و هنر بافکر | اکسپرسیونیسم انتزاعی در پیوند با زیباشناسی جان دیویی
- هنر بی فکر و هنر با فکر | ریشههای هنر آوانگارد آمریکا در پیوند با زیباشناسی جان دیویی
- مقالات هنری| هنر بی فکر و هنر با فکر
مباحث پژوهشی کارشناسان و هنرجویان و دانشگاهیان و سلسله مقالههای هنری در باب فلسفه هنر و هنرهای تجسمی را در سایت تندیس دنبال کنید.