سایت تندیس تلخیص نیلوفر تقی پور |بخش سوم کتاب درباره عکاسی
نوشته سوزان سونتاگ |اشیای مالیخولیایی قسمت سوم
انتشارات حرفه نویسنده ترجمه نگین شیدوش
این بخش در سه قسمت منتشر میشود.
بدیهی است که عکسها اشیایی ساخته دست بشر هستند و جذابیتشان در تکههای تصادفی از جهانی است که میتوان همزمان از منزلت هنر و جادوی امر واقع به نفع خود سود برد. عکسها با تبدیل گذشته به یک شی قابل مصرف نوعی راه میانبرند و عکاسی تبدیل به هنر اصیل جوامع مرفه، مصرف زده و آشفته شدهاست. بنا به توصیف بودلر ” جامعه فلاکت زده” به طرزی خودشیفته وار محسور ” روش پست و مبتذل داگر در اشاعه احساس نفرت از تاریخ” شد.
ما از خلال عکسها به شکل خودمانی واقعیت پیرشدن همدیگر را نگاه میکنیم. عکاسی، سیاههبرداری از میرایی و فناست. عکسها بیانگر بیپناهی زندگیهایی که به سمت نابودی خود میروند و همین پیوند میان عکاسی و مرگ است. چرا که در کسر از ثانیه حال را به گذشته و زندگی را به مرگ تبدیل میکند.از آنجا که افسون عکسها در یادآوری مرگ است، گذشته را تبدیل به ابژهای ظریف میکند که به واسطهی اندوهی که در نگاه کردن به گذشته نهفته است، تمایزات اخلاقی را از بین میبرد و قضاوتهای تاریخی را بی اعتبار میسازد.
بازیافت عکسهای قدیمی از طریق ایجاد زمینههای تازه،امروزه صنعت بزرگی در نشر کتاب شده است که برای ما تاریخی آنی، جامعه شناسی آنی و مشارکتی آنی فراهم می آورد.با سرعت گرفتن تغییرات تاریخی، “گذشته” به سورئال ترین سوژهها تبدیل شد و از همان اول عکاسها نه تنها خود را موظف به ثبت جهانی در حال ویرانی میدیدند بلکه برای این کار به استخدام کسانی درآمدند که نابودی جهان را تسریع می کردند و هیچ کاری به اندازه عکاسی برای اعمال نگاه سورئالیستی به دنیا مناسب نیست. راهبرد سورئالیستی که وعده یک دیدگاه جدید برای نقد ریشهای فرهنگ مدرن را میداد، به تدریج به یک بازی کنایی و طعنه آمیز تبدیل شده است.
یک عکس را میتوان یک نقل قول بشمار آورد که در این صورت مجموعهعکسها به کتابی از نقل قولها بدل خواهد شد. عکسها (نقلقولها) از آنجا که برشهایی از واقعیت قلمداد میشوند بسیار موثقتر از روایتهای پرطول و تفصیل ادبی است. گرایش به نقل قول ها یک گرایش سورئالیستی که والتر بنیامین از شدیدترین حساسیتهای سورئالیستی برخوردار بود و سونتاگ معتقد بود که بنیامین به رغم تناقضات درونیاش در تلقی از عکاسی، که ناشی از چالش میان حساسیت سورئالیستی و اصول مارکسیستی/برشتی اوست اصیلترین و مهمترین منتقد عکاسی است. انکار نوعی همدلی، بیارزش دانستن پیامسازی و تلاش برای دیده نشدن و دخالت نکردن که راهبردهایی هستند که اغلب عکاسان حرفهای با جدیت بر آنها تاکید می کنند.
روند تاریخ مدرن به تدریج تمام سنتها را نابود کرده و کلیتهای زندهای را که زمانی جایگاه اشیای متنوع و با ارزش بود از هم پاشیده است. عکسها نه تنها با سرعت قابل توجهی نسبت به نقاشی تکثیر می شوند و به نوعی، از نظر زیباییشناختی هم اشیایی ماندگارترند یعنی هرقدر هم خراب و رنگ و رو رفته باشند کماکان خوب و قابل قبول به نظر میآیند حتی اغلب جلوهی بهتری نیز پیدا میکنند. عکاس خواه ناخواه درگیر عتیقهکردن واقعیت است و خود عکسها عتیقههایی خلق الساعه هستند که همتایی مدرن برای ژانر خاص معماری رومانتیک یعنی ویرانهی ساختگی است که برای عمق بخشیدن به وجهه تاریخیِ یک چشم انداز ایجاد میشود.
واقعیت مجموعهای از قطعات اتفاقی است و رویکردی تقلیلگرا به جهان که عکاس با به تصویر کشیدن رابطهی خود با واقعیتی دارد که کانون سورئالیسم است و نشان میدهد با ابزار نارضایتی از واقعیت نوعی ژست بیگانهشدگی به خود میگیرد اما عکاسی به ناگزیر پذیرای واقعیت است و جهان به درون عکس راه پیدا میکند. گیرایی عکسها و قدرت نفوذ آنها در ما به خاطر آن است که عکسها در آن واحد هم مثل یک آدم دنیا دیده با جهان رفتار میکنند، هم این که خود جهان را با همه احوالاتش میپذیرد.
مارکس فلسفه را سرزنش میکرد که چرا تنها هدفش فهم جهان بود نه تغییر دادن آن، اما عکاسها که با حساسیتهایی سورئالیستی کار میکنند و نشان میدهند که حتی تلاش برای فهم جهان، کاری بیهوده است و در عوض پیشنهاد میکنند که به جمع آوری آن بپردازیم.
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
قسمتهای قبل را اینجا بخوانید:
- خلاصه کتاب درباره عکاسی | غار افلاطون بخش اول
- خلاصه کتاب درباره عکاسی | غار افلاطون بخش دوم
- خلاصه کتاب درباره عکاسی |آمریکای تیره و تار بخش اول
- خلاصه کتاب درباره عکاسی |آمریکای تیره و تار بخش دوم
- خلاصه کتاب درباره عکاسی | اشیای مالیخولیایی بخش اول
- خلاصه کتاب درباره عکاسی | اشیای مالیخولیایی بخش دوم
[/one_half_last]