نقدی بر نمایشگاه «سرگیجه» کاویان هازلی
گالری والی
آوام مگ به قلم جاوید رمضانی
کاندینسکی در مقالهای که در باب فرم انتشار داد، گفته بود دو قطب مشخص در هنر مدرن انتزاع تمامعیار و رئالیسم تمامعیار است. این فاصله بعدها در طراحی، بیانی متفاوت یافت و رویکردها به طراحی متعین و ازپیشتعریفشده همراه با آنیت سیال و سیلان خطوط خودبهخودی تعریف شد.
در این دوران برای نقاشان امر قابل تعین و فرم سیال امکانات گستردهای فراهم میآورد که طراحان در فوران خلاقیت آن را سامان داده و نیروی ذهنی خود را در نظمی قابل کنترل به خدمت گرفتند.
امروزه سپهر تصاویر و اضطراب زیستن در ذهن هنرمندان جوان نیرویی را پدید آورده که آنان را درگیر زایشی مدام و پرتکاپو ساخته است. حجم تولیدی این طراحان در مقایسه با نسلهای گذشتهی خود قابل قیاس نیست. اثر هنری به لحاظ ارزش شیئی دارای اهمیت کمتری است و حدوث لحظات اضطرار درهمآمیختگی امور پیشینی و دیدارهای محیطی، کنش هنرمندان را به بازنمایی واکنشی تبدیل کرده است. این جریان گواهی بر ایجاد رویداد در قالب فرم و تشکیل اندیشهی هدفمند با تپش آنیت بوده است.
زمانی هنرمندان مفهومی تجربیات خود را در قالبی ناچیز و رفتارگرایانه ارائه میدادند. این سطحیت ناشی از فقدان زیستن و توجه به معنا بود؛ سپس حضور سبکهای «ترانس آونگارد» و «گرافیتی» بازگشتی به محتوای فرم و چیستی محتوایی نقاشی و زیستن بود. این مسیر بعدها توسط نقاشان آمریکایی سبک «نیوایمیج» (نوانگاره) مانند اشنابل، لانگ و مک کالن با بازنمایی تصاویر رسانهای تداوم یافت. بازنمایی این نمادهای تصویری مصنوعی و فنی، بهطور مثال نقشههای ساختمانی و معمارانه، در جریان بازگشت از هنر مفهومیِ سطحی شکل گرفتند.
درهفته گذشته به نمایش آثار کاویان هازلی در گالری والی رفتیم. هنرمند جوانی که شاهد سه نمایش انفرادی از او در سالهای گذشته بودهایم. هازلی هنرمند کردی است که فارغالتحصیل هنرستان گرافیک و دانشآموختهی کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشتهی نقاشی است. آثار این نمایش هازلی، آنچنان که در نمایشهای گذشته شاهد بودیم، دارای دو لحن مشخص یا به عبارتی دو سبک کاملاً متفاوت است؛ با این تمایز که در آثار گذشته این دو لحن بهوضوح در یک کادر حضور داشته و دیالکتیک بصری کادرهای وی را پرتلاطم و سرشار از حرکت لحن و فرم میساختند.
هازلی توأم با کنترل نظام فکری خود و داشتن پیشذهنی نسبت به زمان اکنون زیستنش، دایرهی محدودی از برساختهای تصویری را در گیر ضربان آنیت میسازد.
دراین کارنما که تحت عنوان «سرگیجه» به نمایش درآمدند، او سعی در بازنمایی روایت خیالی خود از فقدان اتوپیای خیالی آثار گذشته دارد. این سرزمین گمشده، روایتی از کودکی و انسانهایی است که از کودکی با آنان زیسته است. هنرمند در نمایشگاه خود اثارش را تعلیق ناگزیر و غریبانهای در عبور از شهری میداند که جایی برای هیچکس در آن نبوده و نقاش، سرگیجهی این ازدحام را تصویر کرده است.
تصاویر در فقدان رنگ به سراسیمگی ذهن سیال نقاش دامن میزنند و قدرت طراحی خود را به رخ میکشند و در سمتی از نمایشگاه، شاهد نظامی مثالی از تصاویری با حالوهوای نقشههای معمارانه هستیم که خطوط راپیدی مناظر شهری را نشان میدهند که تهی از زندگیاند؛ گویا نقشهای پیشینی در ذهن سازندهاند. تصاویر، مفروضات ذهنی نقاش از جریان سخت و خشک دیوارهای بتنی و سرد شهرهای معاصر را نشان میدهند که انسان در فرم حقیرشدهی خود بلاتکلیف، سر بر دیوار نهاده و در میان این شهر سرد و تهی همچون گمگشتهای میان اجتماع مفقود شده است. صلابت بدنههای شهر بر سیالیت طبیعت انسان غلبه کرده و تاریکی و روشنی، هیچ امکانی برای خاکستری دوار روح انسانی فراهم نیاوردهاند. ترکیببندیها در استحکام خود نشان از تعمد در انتخاب تکنیک دارند؛ و ما شاهد انتخاب آلات موسیقی مشخصی برای این دونوازی موسیقیوار هنرمند داریم. در سوی دیگر، هازلی با انتخاب فرمهای بدن انسانهایی بدون سر که در حال دَوران و سرگیجه هستند که با بدن خود کادرهای دواری را پر میکنند. در حاشیهی این فرمهای معلق، هذیانهای ذهنی آنان با خطوط شاعرانه و نامشخصی بر گرد تصاویر نگاشته شدهاند.
این دوئیت انتخابشده توسط هنرمند با ذکاوت طراحی شدهاند؛ کادرها برای فضای نمایشگاه بهدقت محاسبه شده و امکان دیدن را برای مخاطب، با بهترین فاصله و فضاسازی، فراهم میآورند. نقاش در اجرای فیگورهای انسانی همانقدر تواناست که در ترسیم معمارانهی طراحی فضاهای شهری. (تمام این آثار دارای لکهها و تمهیدات فرمالی است که حاصل پوشش با رنگ سفید و پاشش بر روی خطوط است. و هنرمند را تا حدی از اتهام متعینبودن آثارش مبرا میسازد.)
مهمترین نکته در این کارنما رابطهی کل و جزء آثار است که در عین مستقلبودن هر اثر، به لحاظ نمایشی روندی کلی را شکل میدهند که در کلیت مفهوم خود، غیرقابل تفکیکاند. این رزونانس باعث تشدید مفهوم عمومی نمایش است و کلیهی آثار را به لحاظ معنایی، به هم متصل میسازد؛ این پروسه حاکی از پیوستار عمل و تکاپوی طراحانهی هنرمند، چه به لحاظ ذهنی و چه از منظر عملی، است.
باید اعتراف کرد که این ساماندهی و جانمایی آثار را در کمتر هنرمند جوانی میتوان یافت؛ او در میان دو قطب عقلانی و حسانی خود با استادی گام برداشته و توانایی خود را مشهود کرده است. نظام مفهومی انتخابشده برای این مجموعه، در آثار گذشتهی او با این قدرت دیده نشده است.
روند زیستی و پدیداری هنرمند، جریان سیالی از تمرکز و پویش در جهت ظهور معنای وجود را نشان میدهد. سؤال از چیستی و چگونگی هستی پیشفرض زبان نوشتاری و گفتاری نقاش نیست. این سؤال در قالب بازتاب تصاویر واقعگرایانه و تولید آن شکل گرفته است. نقاش با توجه به بازنمایی سادهی پدیدهها، به جادوی وجود پی برده است. این حصول معنا باعث فروپاشی هذیانهای تصویرسازانهی گذشتهی او شده است.
پیگیری سبک و سیاق و روند هازلی این باور را شکل میدهد که فارغ از جریانهای هنری دنبالهرو، که در هنر ما امری بدیهی است، نشانههایی از مواجههی هنرمند ایرانی با حقیقت زیستن در حال شکلگیری است.
نقدهای دیگر به این قلم را اینجا بخوانید:
[su_posts id=”68309″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”68123″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”67797″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”67169″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”67288″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”67142″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”63883″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”63883″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”63774″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”63389″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”63169″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”61676″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”60822″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”60547″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”58001″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”57977″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”58598″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]