توپوس با چاشنی واقعیت در گالری ویستا
نقدی بر نمایشگاه توپوس/ ساختن/ سکونت
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم مریم روشنفکر
توپوس شهر یا سکونتگاه و واژه ای از ریشه یونانی است، جایی که انسانها گرد هم میآیند و جایگاهی برای سکونت خود برقرار میکنند. این مکان ساختنی است و بقای انسان و شکلگیری تمدن او را تامین میکند. اما با گذر هزارهها و درست در نقطهای از تاریخ که ما بیشتر از همیشه به این سکونتگاهها وابسته هستیم و زندگی شهری در اوج پیشرفت خود قرار گرفته، تضادی که محیط شهری با محیط طبیعی ایجاد میکند گریبان روح انسانی را گرفته و سخت در حال فشردن آن است. انسان در وضعیتی قرار گرفته که نه میتواند آن را ترک کند و نه در آغوش آن به آرامش برسد.
حمیدرضا کرمی در تلاشی برای کنکاش پیرامون ساختن و سکونت نمایشگاه توپوس را گردآوری کردهاست. این نمایشگاه آثار ده هنرمند را جمع آوری کرده که شامل نقاشی، عکاسی و ویدئو است. این هنرمندان هرکدام لحن شخصی خود را به این نمایشگاه آوردهاند.
ده لحن متفاوت که در میانشان شباهتهایی نیز دیده میشود. آثار چهار هنرمند پرهام پیوندی، آرمین عالیان، آیدا روزبیانی و مهسا نوری هرچند تفاوتهایی جزئی در زاویه دید و تکنیک با یکدیگر دارند اما چه به لحاظ لحن و چه گونهای که در آن نقاشی میکنند دارای شباهت هستند، این چهار هنرمند به سازههای شهری نگاه کردهاند، سازههایی که در همکناری ناموزون و ناموجهی با طبیعت، درختان، کوهستان و دریاچه قرار گرفتهاند، سازههایی مرده و اغلب دور که حجم یکنواخت هندسی آن اغلب برای چشمی که به منظره مینگرد مزاحمت ایجاد کردهاست. این تناقض به صورتی واقعنما و با اندکی چاشنی حاد واقعیت به تصویر درآمده که در برخی آثار به واسطه استفاده فراواقعی از رنگ یا نور فضایی وهمآلود را تولید کردهاست. اما وجه ممیزه این آثار با نقاشیهای مرجان قربانی که او نیز بر موضوع تناقض طبیعت و احجام هندسی و صلب شهر پرداخته جدا از کنار گذاشتن واقعنمایی و استفاده از تکنیکهای طراحی و به حداقل رساندن استفاده از رنگ، این است که او نگاهی هشداردهنده و تندوتیز دارد و این احجام درهمتنیده را به مانند هیولایی مکعبی ترسیم کرده که در حال قد کشیدن و رشد و نمو است، هیولایی که گویی به زودی همه چیز را میبلعد، هیولای او از دل حفره سیاهی که در پایین کار ترسیم شده، سر بر آورده و به سرعت در حال رسیدن به آسمان است.
آثار او تنها نقاشیهای نمایشگاه هستند که انسان در آن حضور فیزیکی دارد، در واقع انسانهای او بخشی از این روند یا عضوی از بدن این هیولا هستند. این حجم از تهدید و هراس در آثار چهار نقاش پیشین دیده نمیشود، اما در آثار تمام این پنج نفر، مرجان قربانی، آیدا روزبیانی، پرهام پیوندی، مهسا نوری و آرمین عالیان سازه به معنی ساختمان و نه خانه یا منزل یا حتی سکونتگاهی که امنیت را تداعی کند در نظر گرفته شده، بلکه نمادی از شهر و نمادی از نابودی طبیعت و ستیز با آن است.
اما در نقطه دیگر نمایشگاه آثار حنانه جالو، فرهاد قشقایی، امین معظمی، مزدک سپانلو و آرمین عبدی قرار دارند که هرکدام رویکردی فردی را در آثارشان به تماشا میگذارند، این گروه دوم را میتوان در واقع دارای لحن دانست، لحنی که برخاسته از تجربه فردی و درگیری عمیق درون و بیرون هنرمند و اثر هنری است.
این گروه هر یک زاویه دیدی تازه را نشان میدهند، آرمین عبدی در تنها اثر ویدئو نمایشگاه تصویری نا واضح از یک مسیر شهری را نشان میدهد که در آن حرکت و شتاب در کنارحضور پَرهیبگونه آدمها را به تصویر میکشد که در عین بودن، جز سایههایی گذرا و لرزان نیستند و جلو، جایی که عبدی آن را نشان نمیدهد، افقی بسته و رو به زمین است که بر اضطراب این حرکت نامفهوم میافزاید، عدم شفافیت و عدم حضور رنگ نیز این بستگی و خفقان را تشدید میکند.
در اثر حنانه جالو که پرتعدادترین مجموعهی نمایشگاه است، اتفاق متفاوتی افتاده است در این آثار جالو مناظری استیلیزه شده از سطوح خانه مانند را به تماشا گذاشته که هر کجا لازم باشد با مفاهیم ذهنی او ترکیب میشوند و گسترش یافته یا کاهیده میگردند. او سقف شیروانی، دیوار و سطح منحنی دشت را در هم ترکیب کرده و از هر کدام بیانی جداگانه استخراج میکند. در آثار او پرسپکتیو شکسته میشود و خط و سطح نمودی انتزاعی به خود میگیرند. در واقع او ترجمان ادراکی خود از آنچه میبیند را به زبانی شخصی بازتاب میدهد. حضور انسان در آثار او متفاوت است، انسان نه یک واحد جداگانه فیزیکی بلکه از طریق آثاری چون پرتو نوری که از پنجره میتابد، حضوری از بالا و خداگونه دارد، در عین اینکه از نشان دادن صورت بیرونی خود پرهیز میکند. در مورد آثار جالو باید گفت که این مجموعه قابلیت تبدیل شدن به یک نمایشگاه کامل را در خود دارد.
در این نمایشگاه فرهاد قشقایی آثاری را ارائه داده که طراحیهایی مانند نقشه توپوگرافی هستند، در واقع نقشه شهرهایی خیالی که تمام استعارات و نشانههای خود را در شکل و نامها گنجاندهاند. آثار قشقایی درگیر قصه گویی نیز هستند و میتوان در آن آثاری از تخیل فانتزی و دانستانسرا را روئیت کرد.
اما امین معظمی و مزدک سپانلو دو هنرمندی هستند که علیرغم تفاوت در کارماده که در یکی نقاشی و دیگری عکس است، نگاهی مشابه را دنبال کردهاند، رویکردی شخصی نسبت به تظاهرات عمومی شهر، سپانلو در عکسها درون شهر و معظمی برون آن را مورد توجه قرار دادهاند. سپانلو شهر را به زندگی انسان پیوند زدهاست و معظمی انسان، طبیعت و انسان و شهر را در کنار هم و متصل به هم به تصویر کشیدهاست.
نمایشگاه توپوس به طور عمده نمایشگاهی با ارائه مرتب و موضوعی جهانشمول و مطرح برای انسان امروز و به خصوص شهروندان تهرانی است. اما باید خاطر نشان کرد که جای توضیحات بیشتر و بحث و بررسی و گزارهای عمومی برای آن خالی است نمایشگاهی که جای زیادی برای ارائه و پیشبرد یک بستر نظری دارد، همچنین آثار قابل توجهی از هنرمندانی که به سختی میتوان نام آنان را برلیبلهای کوچک پایین دیوارها پیدا کرد، علاوه بر اینکه رزومه و توضیح بیشتری درباره آنان و گردآورنده در جایی ثبت نشدهاست و مخاطب در نهایت با نمایشگاهی مواجه میشود که در عین داشتن پتانسیل قوی نا تمام به نظر میرسد.
نقدهای دیگر به همین قلم:
[su_posts id=”73286″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”73092″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”72816″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”72729″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”72448″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”72376″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”72233″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”72138″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”71349″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”71049″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”70349″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”68600″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”68330″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”68148″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”68922″ tax_operator=”0″ order=”desc” orderby=”none”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]