سرگرمی و هنر؛ تقابل یا توازی؟

تندیس،سحر افتخارزاده: گالری “هما” از دوم مرداد، میزبان “واقعیت موازی” علی ملک است. ده تابلوی این مجموعه با مدیوم ترکیب مواد بر مقوا کار شده‌اند، البته همچنان خودکار، ابزار اصلی این هنرمند باقی مانده. تقسیم‌بندی‌های هندسی در پس‌زمینه آثار و شبکه شطرنجی سیاه و سفید، فضایی مجازی در تابلوها ایجاد کرده. پرتره‌ها و فیگورها همگی با پوسته‌ای یکدست از شبکه‌های سیاه و سفید شطرنجی و نگین‌های شیشه‌ای کوچک و بزرگ همچون شیئی تزئینی پوشانده شده‌اند. استفاده از مثلث برای ساخت این شبکه شطرنجی بعدی رازآلود و ماورایی به پرتره‌ها داده اما در فیگورها این خاصیت را از دست داده و تبدیل به یک پوسته صرف شده است.

ali-malek-1

در تابلوهایی که دو یا سه فیگور با حیوانی در آغوش دیده می‌شوند، عمق تصویر از بین رفته و با یک سطح تخت روبرو هستیم که در آن بدن‌هایی می‌بینیم بی‌هویت با نگاهی خیره و بی‌روح که سطحی از عناصر پر زرق و برق تزئینی آن‌ها را پوشانده و به شکل پوسته‌ای توخالی درآورده است. این تصاویر آنقدر که یادآور “تلویزیون” هستند یادآور “سینما” نیستند! اما بیش از هردو یادآور تابلوهای بازاری پولک دوزی شده هستند که تماما از محتوای مثالی تصاویر خود خالی شده‌ و تنها در پوسته‌ای جذاب و رنگارنگ، تبلوری سطحی دارند. دو اثر دیگر که به تصلیب ارجاع دارد، نسبت به دیگر آثار دچار تناقض فرمی و محتوایی و ضعف طراحی و ترکیب بندی است.

ali-malek3
در استیتمنت نمایشگاه می‌خوانیم؛ “تقابل میان ژرفای هنر و پیش پا افتادگی سرگرمی یکی از پیچیده‌ترین مباحث هنر معاصر است و کشف مرزهای آن برای هر هنرمندی ضروری است.” جدا از این که این تقابل در هنر معاصر بیشتر به یک توازی نزدیک شده، اما به هر روی اگر به همین عبارت در استیتمنت اکتفا کنیم، می‌توان پذیرفت که این مجموعه چالشی بوده –هرچند ناموفق- برای ایجاد تعادل بین دو سوی این مرز. اما در جای جای استیتمنت به تاثیر سینما به عنوان صنعت سرگرم کننده بر آثار این نمایشگاه اشاره می‌شود و نیز این که؛ “به این جمله کلیدی هیچکاک باور دارم که: هنر از پس سرگرمی می‌آید.”
کالینگ‌وود هنر سرگرم‌کننده را هنر واقعی نمی‌داند و آن را به همراه هنر جادویی به عنوان هنر کاذب شناسایی می‌کند. از منظر او هنر سرگرم‌کننده، لذت پرستانه است و با همان مهارتی ساخته شده که یک اثر مهندسی یا یک شیشه دارو و هدف از ساخت آن ایجاد تاثیری مشخص و از پیش معلوم و فراخواندن حسی خاص در مخاطبی خاص است. هیچکاک استاد به کارگیری اجزای تکنیکی صنعت سینما در جهت برانگیختن احساسی خاص در تماشاگر است و از این منظر می‌توان سینمای او را سرگرم‌کننده دانست.
حال باید دید در آثار علی ملک، تدوین عناصر بصری در جهت ایجاد چه حسی در مخاطب صورت گرفته! اما پیش از آن باید پرسید این ارجاع مکرر به سینمای سرگرم‌کننده و به طورکلی‌تر معادل قرار دادن واژه “سینما” با “سرگرمی” چه ضرورتی داشته است؟ اگر این آثار بدون قرار گرفتن در کنار این بخش‌های استیتمنت دیده شوند آیا به جمله آخر استیتمنت بهتر پاسخ نمی‌گویند؟ آیا تلاش برای ایجاد تعادل بین جدیت و تفنن و یا سوبژکتیو و ابژکتیو بودن اثر در آن‌ها واضح‌تر نمی‌شود؟ چه دلیلی برای ارجاع دادن به هیچکاک و یا نقل قول از صادق تیرافکن هست؟ آیا استیتمنت جای ابراز علایق و دغدغه‌های هنرمند است یا کارکرد دیگری برای آن قائل هستیم؟
آری، کشف مرز هنر واقعی و هنر سرگرم کننده برای هنرمند ضروری است و میل به هر سوی این مرز، راهی بس متفاوت از دیگری پیش پای هنرمند می‌گشاید. علی ملک در “واقعیت موازی” بیشتر به سرگرمی میل کرده است تا سوی دیگر. و در این راستا تابلوی فیگوری که کلاه کاسکت به سر دارد، در کل مجموعه توانسته موفق‌تر جلوه کند. چراکه در این فضای بینابینی هنر و سرگرمی گرفتار نشده و با صراحت، چیزی نیست جز همان پوسته‌ای که هست، با صداقت اعلام می‌دارد که تزئینی و تفننی است و برخلاف دیگر آثار، هیچ اصراری بر معناسازی ندارد.

ali-malek5
جدا از عدم تطابق استیتمنت و آثار، ضعف‌ طراحی و تکنیکی نیز در اجرای کار دیده می‌شود. اگر قرار است قرینگی هندسی بر فضای آثار حاکم باشد، انتظار آن می‌رود که هنرمند وسواس بیشتری در اجرای این هندسه به خرج دهد. همچنین در اجرای سطوح شطرنجی انتظار یک دقت مهندسی می‌رود چرا که با کوچک‌ترین تغییر نادرست در سطوح سیاه و سفید، حجمی که پدید می‌آید دچار اعوجاج شده و از منطق هندسی کلی پیروی نخواهد کرد.

ali-malek2
به طور کلی، هرچند علی ملک در این مجموعه گام‌ تازه‌ای در برخورد با مدیوم کار خود برداشته اما با نگاهی به گذشته کاری وی می‌توان گفت در “گودزیلا وارد می‌شود” موفق‌تر ظاهر شده بود.

از سری گودزیلا
از سری گودزیلا

همچنین در مورد کل نمایشگاه، باید اشاره کرد که متاسفانه مانند بسیاری نمایشگاه‌های دیگر، در کنار تابلوها برچسب اطلاعات به چشم نمی‌خورد.

نویسنده