پرونده هنر بی فکر و هنر با فکر

 هنر بی فکر و هنر با فکر
ریشه‌های هنر آوانگارد آمریکا در پیوند با زیباشناسی جان دیویی

سایت تندیس به قلم آذر امامی

این پرونده در ۱۱ قسمت ارائه شده است.

از نظر دیویی هنر اساساً در تجربه وجود دارد و خارج از تجربه قابل تعریف نیست. در این تعریف، هنر به‌­مثابه تجربه و در تقابل با محوریت قرار دادن مادیتِ اثر هنری قرار می­‌گیرد. در واقع، مخالفت جان دیویی، نه با وجود مادی اثر که با نادیده انگاشتن شرایط پدید آمدن آن است؛ شرایطی که به­‌زعم او ناشی از طبیعت و تعامل با آن در فرم یک تجربه است. تجربه­‌ای که در غایت خود نه ­تنها مادیت اثر هنری را بر می­‌سازد که دربردارنده­‌ی تجربه­‌ای زیباشناختی برای کسی است که به ادراک آن نائل می­‌شود.


مکتب پراگماتیسم ـ­ جنبشی با ریشه­‌ی آمریکایی­ – در سده­ی نوزده و بیست میلادی در آمریکا نضج گرفت که اندیشمندان مطرحی چون ویلیام جیمز[۱]، چارلز سندرس پیرس[۲]، و جان دیویی[۳] از جمله اعضای آن بودند. این رویکرد در کل شیو‌‌ه­ای در تقابل با ایده‌الیسم و کاوش‌­های عقلی محضی بود که به‌­زعم آن­ها برای انسان فایده‌ای در بر نداشت؛ و البته معتقد به نگاهی نتیجه­‌باورانه به نظریه و کاوش­‌های نظری به قصد کمک برای حل مسائل انسانی بود. در این میان جان دیویی در مقام یکی از سردمداران این رویکرد نظریاتی زیباشناسانه بیان کرد که شالوده­‌ی آن‌را می­‌توان در کتاب هنر به منزله­‌ی تجربه (۱۹۳۴)  دریافت. در این کتاب بطور خاص و در فلسفه­‌ی دیویی بطور عام مفهوم محوری “تجربه” (که ارتباط تنگاتنگی با رویکرد پراگماتیستی نیز دارد) مطرح می­‌شود. اهمیت این مفهوم در فلسفه­‌ی وی بطور عام و در زیباشناسی­اش بطور خاص چنان است که «از دیدگاه پراگماتیستی جان دیویی، این تجربه است و نه حقیقت که حرف اول را می­‌زند. هدف همه­‌ی تحقیقات چه عملی و چه زیبایی­شناختی، خودِ شناخت نیست بلکه هدف تجربه­‌ی بهتر یا ارزش تجربه شده است»[۴]؛ به عبارت بهتر، تجربه در اندیشه­‌ی دیویی ناظر به حقیقت است، و دست­یابی به آن تنها از مسیر تجربه حاصل می­‌شود؛ چنان­که، خود دیویی اظهار کرده است، «حقیقت بر حکمتی دلالت دارد که انسان­‌ها با آن زندگی می­‌کنند» [۵].

هنر بیفکر هنر با فکر
توماس هارت بنتون

با توجه به مختصری که از اندیشه­‌ی جان دیویی گفته شد، می­‌توان تعریف هنر از منظر او را چنین گفت که از نظر دیویی هنر اساساً در تجربه وجود دارد و خارج از تجربه قابل تعریف نیست. در این تعریف، هنر به­‌مثابه تجربه و در تقابل با محوریت قرار دادن مادیتِ اثر هنری قرار می­‌گیرد. در واقع، مخالفت جان دیویی، نه با وجود مادی اثر که با نادیده انگاشتن شرایط پدید آمدن آن است؛ شرایطی که به­‌زعم او ناشی از طبیعت و تعامل با آن در فرم یک تجربه است. تجربه­‌ای که در غایت خود نه ­تنها مادیت اثر هنری را بر می­‌سازد که دربردارنده‌­ی تجربه­‌ای زیباشناختی برای کسی است که به ادراک آن نائل می­‌شود.

هنر بیفکر هنر با فکر
دونالد جاد

از آنجا که، برای دیویی، هنر به­‌منزله­‌ی تجربه، حاکی از تجربه­‌ی ساختن و ادراک آن به­‌صورت تجربه­‌ی زیباشناختی است؛ تجربه­‌ای مشترک برای هنرمند و مخاطب نیز هست؛ این تجربه دارای ابعاد گوناگونی از جمله شناختی، عاطفی و زیباشناختی است و درک آن نقشی اساسی برای فهم جایگاه هنر در آفرینش اثر، ماهیت اثر و ادراک اثر هنری نزد مخاطبان دارد. این نظریات که البته نیازمند مجال مفصلی برای شرح و بسط است؛ در پیوند با جریان­‌های هنری آوانگارد آمریکا و در ادامه مفصل­‌تر و گویاتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. البته که در این بخش از نوشته و در ادامه تنها نامی از این جریانات به میان خواهد آمد و شرح و بسط چگونگی این پیوند به نوشته­‌های بعدی موکول می­‌شود.

هنر بیفکر هنر با فکر
پروژه‌­ی هنری فدرال

در تأثیر درخور یادِ جان دیویی بر انواع جنبش­‌های هنری نوآورانه هم در زمان خود و هم بعدها می­‌توان از پروژه‌­ی هنری فدرال[۶] نام برد؛ این جریان از ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۳ به گردانندگی هولگر کاهیل[۷]  یکی از پیروان جان دیویی برقرار بوده است. گذشته از این، توماس هارت بنتون[۸] نقاش آمریکایی قرار دارد؛  او را نخستین کسی دانسته­‌اند که به فلسفه­‌ی دیویی تمایل نشان داده است. دیگر فرد مهمی که متأثر از دیویی بود و در جهت پیشبرد نقاشی فضای باز گام برداشت.

هنر بیفکر هنر با فکر
آلفرد رامز مارتینز

آلفرد رامز مارتینز[۹] بود که مروج مدراس نقاشی فضای باز[۱۰] در مکزیک بود. اما از دیگر جریان­‌های مهم و نامدارتر اواخر سده­‌ی بیستم می­‌توان جنبش “اکسپرسیونیسم انتزاعی” را نام برد که بواسطه رابرت مادرول[۱۱]  در پیوند با دیویی قرار گرفت، چنان­‌که او هنر به منزله­‌ی تجربه را به عنوان یکی از منابع راهنمایش نام برده است. یا دانلد جاد[۱۲]، مجسمه­‌ساز مینیمالیست که از مطالعه و تحسین آثار دیویی سخن گفته است. اما در این میان هستند جریانات و جنبش­‌هایی که با اندکی مساحمه منسوب به آراء دیویی خوانده شده‌­اند؛ از جمله هنر زمینی[۱۳]، که با اصرارش بر بیرون کشیدن هنر از موزه­‌ها، شاید چونان دیویی خواسته است هنر را مورد توجه قرار دهد. یا اینکه آلن کاپرو[۱۴]، یکی از بانیان هنر اجرا[۱۵] و رخداد[۱۶] آثار دیویی را خوانده و متأثر از ایده­‌های این آثار پیش ­می‌رفته است.

هنر بیفکر هنر با فکر
آلن کاپرو

درواقع و بطور کلی جریانات نام‌برده، شاخص‌­ترین و بحث­‌برانگیزترین جریاناتی‌­اند که در پدیداریشان از فلسفه­‌ی پراگماتیستی آمریکا بویژه زیباشناسی جان دیویی بهره برده­‌اند. چند و چون این تأثیرپذیری چنانکه پیش­تر نیز گفته شد، در ادامه بیان خواهد شد؛ اما به یاد داشتن این نکته ضروری است که این دست نوشته­‌جات ضمن بررسی و پیگیری یکی از ریشه­‌های هنرهای آوانگارد آمریکا یعنی اندیشه­‌های زیباشناسانه جان دیویی فیلسوف و زیباشناس پراگماتیست آمریکایی تنها در حوزه هنرهای تجسمی آمریکا سیر خواهد نمود.[/one_half_last]


قسمت‌های بعدی پرونده هنربی فکر و هنر با فکر را اینجا بخوانید:

 

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

[۱] William James

[۲] Charles Sanders Peirce

[۳] John Dewey

[۴] شوسترمن ریچارد، «پراگماتیسم: دیویی»، دانشنامه­‌ی زیبایی­شناسی، ۱۳۹۱، ص ۸۲-۷۵٫

[۵] دیویی جان (۱۳۹۱)، هنر به­منزله­ی تجربه، ترجمه­‌ی مسعود علیا، انتشارات ققنوس. ص ۵۷٫

[۶] Federal Art Project

[۷] Holger Cahill

[Thomas Hart Benton [8] (نقاش آمریکایی، ۱۹۷۵-۱۸۸۹).

[۹] Alfredo Ramos Martinez

[۱۰] open-air painting schools

[۱۱] Robert Motherwell

[۱۲] Donald Judd

[۱۳] Earth Art

[۱۴] Allan Kaprow

[۱۵] Performance Art

[۱۶] Happening

 [divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

منابع مورد مطالعه برای این مقاله:

دیویی جان (۱۳۹۱)، هنر به­منزله­ی تجربه، ترجمه­‌ی مسعود علیا، انتشارات ققنوس.

شوسترمن ریچارد، «پراگماتیسم: دیویی»، دانشنامه­‌ی زیبایی­شناسی، ویراسته­‌ی بریس گات و دومینیک مک آیور لویس، انتشارات فرهنگستان هنر، ویراستار مشیت علایی، ۱۳۹۱، ص ۸۲-۷۵٫

پاپکین ریچارد/ آوروم استرول (۱۳۹۱)، کلیات فلسفه، ترجمه‌­ی سید جلال­الدین مجتبوی، انتشارات حکمت.

Leddy, T. (2006). »Dewey’s Aesthetics«. In the Stanford Encyclopedia of Philosophy.

Buettner ,S. (1975). »John Dewey and the Visual Arts in American«. In the http://www.jstor.org

Jacobson, L. (1960). »Art as Experience and American Visual Art Today«. The Journal of Aesthetics and Art Criticism, 19(2). 117-126

       https://www.britannica.com