نقد نمایشگاه عکس های ابراهیم نوروزی در گالری راه ابریشم

مریم روشن‌فکر، تندیس: « به وقت اندوه» نمایشگاهی درباره اندوه نیست، نمایشگاهی است درباره مراسم «‌اندوهگین بودن» که به همین نسبت با شسته رفتگی حرفه ای عکس ها، چیزی از اندوه در آن بر جای نمانده. رابطه عکس ها با اندوه چنان دور است که اگر عنوان را از نمایشگاه بگبریم به سختی می توان پیدایش کرد. عکس ها بیش از هر سویه دیگری مستند نگاری دو مراسم ایرانی هستند. سنت تمام زنانه « چهل منبر» در خرم آباد لرستان و آئین تمام مردانه «گل گیران» در بیجار کردستان.

همان طور که در بیانیه آمده « یکی در سکوت و دیگری در غوغا، زنانی متوسل به شمع و مردانی متمسک به خاک.»

اگر بخش اول بیانیه هنرمند را نادیده بگیریم، بخش دوم مختصری از آن چه پیش رو داریم را برایمان توضیح می دهد.اول اینکه ما با یک دوگانه سروکار داریم، دوگانه ای متضاد، زنانه- مردان، سکوت- غوغا و آتش-خاک و این دوگانگی به سادگی در چیدمان نمایشگاه پیداست، دست راست زنانه و دست چپ مردانه است و به شما فرصت می دهد به آرامی در هر یک از این دو بخش تامل کنید، تا بتوانید تعبیر هنرمند از مراسمی که شرح اش را داده دریافت کنید. مراسم زنانه در میان زنانی روی پوشیده در زمینه پر نقش و نگار چادر نماز و به سبک تیپ نگاری به تصویر درآمده، وجهه سکوت در فیگورهای ساکن نشسته یا ایستاده وسط کادر مشخص است که با پوشش خاصی که صورت هایشان را پوشانده و علی الخصوص دهان آن ها را از صورت حذف کرده تاکید می شود.

andooh2

در میان این مجموعه تصاویر دوگانگی بین پوشش زنان و پارچه پس زمینه نیز وجود دارد.پارچه ای که به صورت سنتی پوشش زنان ایرانی است، در کنار زنی قرار می‌گیرد با کیفی از جنس پارچه جین و با تصویر دلار که دور آن مهره دوزی شده است.و زن دیگری با بلوزی که روی آن با خط چینی یا یکی از خطوط همین خانواده چیزهایی نوشته شده است.

رویکردهای مختلف در نوع لباس و نوع پوشاندن چهره چنان متنوع است که به خوبی زنانه بودن این مراسم را گوشزد می کند.این مجموعه از عکس ها را که هضم شدن المان‌های فرهنگ های دیگر را درون سنت ایرانی نمایان می کند، از نظر نوع نگاه و رویکرد فرهنگی-اجتماعی می توان با آثار حسن حجاج، هنرمند مراکشی مقایسه کرد که چنان المان های فرهنگی ملی خود را با نشانه های فرهنگی غربی در می‌آمیزد که هردو هویتی نوین پیدا می‌کنند.

بخش دوم نمایشگاه که قسمت مردانه است، نیز به خوبی بیانگر خصلت های خود است، زاویه رو به بالای عکس ها، به این هیاکل گل اندود هیبتی هیولایی داده است. نحوه حرکت فیگورهای مردانه سیاه پوش گل اندود در پس زمینه آسمان سیاه، به گونه‌ای است که به تصاویر ریتم می‌بخشد، به خصوص که دست‌های به هوا رفته، فضای منفی سیاه رنگ بالای کادر را شکافته و در ترکیب بندی تصویر تحرک ایجاد کرده است، که به نوعی اشاره می کند به همان غوغا که در این مراسم به گوش می رسد.

تنوع زیادی در مجموعه مردانه دیده نمی شود، چهره گل اندودند، زاویه تصاویر ثابت است، فاصله عکاس و سوژه ها یکسان است و آن حس انتخابِ چیدمان شده که در بخش زنانه وجود دارد این جا به چشم نمی آید و به همین خاطر است که تصاویر این مجموعه را به سختی می توان از یکدیگر جدا ساخت. بلکه هم کناریشان، تداعی کننده حرکتی است که نشان دهنده نوع اعمال به جا آمده در این مراسم است و یاد آور صدایی که هنرمند آن را ما بین «ناله » و « سوگچامه» می نامد. و این حرک موجب قوام بخشیدن به آثار است. درست است که تک تک قاب ها با ترکیب بندی دقیق و حساب شده یک تصویر کامل هستند، اما برای انتقال محتوی خود مبنی بر بازنمایی مراسم گل گیران ناچارند به یکدیگر تکیه کنند.

andooh3

به طور کلی می‌توان گفتعکس ها نشان دهنده افراد شرکت کننده در یک مراسم هستند، مراسمی که در سوگ سید الشهدا (ع) برگزار می شود اما سوگواری این مردمان در پس تبدیل شدنشان به مجسمه هایی در جایی گل اندود و هیولاوش و در جای دیگر رو پوشیدگان پر آرایه پنهان شده است و عمق عاطفی آن فدای نمایش چیز دیگری شده است.

ابراهیم نوروزی عکاس شناخته شده و در سبک خود بسیار تواناست و آثاری که در این نمایشگاه عرضه کرده است، علی الخصوص در بخش زنانه، مجموعه ای تاثیرگذار از زنانی است که درگیر مراسمی خاص هستند و به زیبایی ترکیب سنت های قومی و وجوه روزمره جهان وطنی را به نمایش می گذارد و ارتباط آن به مقوله ای چنان عاطفی مثل اندوه و فقدان آن را به بیراهه می برد.

andooh1