لوکاس ساماراس، بدن به مثابه اثر هنری
بررسی سیر عکاسان فرمالیسم تا پلورالیسم
خلاصه کتاب عکاسی نمایی از مدرنیسم
نوشته: ون درن کوک | ترجمه: غلامحسین فتح الله نوری | انتشارات حرفه هنرمند
سایت تندیس: تلخیص محدثه شادمهر
لوکاس ساماراس Lucas Samaras
در همهی کارهای لوکاس ساماراس ایدهی دگرگون سازی، تغییر، رشد و تغییر شکل دغدغهی همیشگی است. وی در اوایل دههی ۱۹۶۰ در نیویورک با جنبش هنری هپینینگ و پاپ آرت و رویکرد آن به اشیای معمولی پیوند تنگاتنگی داشت. و با دنبالهروی از میراث جوزف کورنل هنرمند سورئالیست آمریکایی، با مجموعهای از قوطیهایی که فرم آشنا و سادهی آن به ظروفی از اشیای نامنتظره ــ مثل سنجاق، تیغ، شیشه، قیچی، سیم و جواهرات ــ تغییر یافته بود، شهرتی به هم رسانید.
دیگر اشیای روزمره ــ مثل راکت تنیس، کفش و صندلی ــ به واسطه قابلیت تغییر پذیری بالا در فرم، بسیار مورد توجه ساراماس قرار داشت. وی از آن طریق میتوانست به توازن شکننده بین اشیای آشنا و ناآشنا دست یابد. ساماراس در ۱۹۶۹ دریافت که پیکرش میتواند بهترین شیء برای مطالعه باشد. همان سال فیلمی با نویسندگی، کارگردانی و بازی خود با عنوان «خویشتن» ساخت و از آن به بعد موضوع اصلی، خودش و عکاسی رسانهی مطلوبش شد.
علایق زیباشناختی متنوع ساماراس ــ خودنگاره، تئاتر، هنر اجرا، هنر بدنی و نقاشی ــ در فاصله سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۱، در مجموعههای اتوپولاروید او در هم ادغام شدند. دوربین عکاسی پولاروید وسیله دلخواه ساراماس بود و با کمک آن به خواستهی دیرین خویش، کاوش بدن به شیوهی عکاسانه، جامه عمل بخشید. این طرز کار استقلال کامل وی را برآورده میساخت: بدون دستیار میتوانست کار کند و یادگیری فناوریهای پیچیده لزومی نداشت، زیرا شیوهی پولاروید فرایندی تک مرحلهای و بینیاز به تاریکخانه بود. ساماراس دربارهی مجموعهی «اتو پولاروید»ها گفته است: «سرعت دست یافتن به نتیجه ی کار بدون کمک فرد دیگر و خلوت ضمن کار، فرصتی در اختیارم نهاد تا کاری را به سرانجام رسانم که با عکاسی به شیوهی مرسوم ممکن نبود.
کم و زیاد واکنشم را میتوانستم کنترل کنم .کمی به طرف چپ می رفتم، این یا آن چیز را جابه جا میکردم و منتقد، محرک، کارگردان و مخاطب خویش بودم» ساماراس در مجموعهی اتو پولاروید»ها بازیگر بود و کارگاه و آپارتمان سنگ قهوهای او صحنهی خودکاویهایش در عکسها در حالت نشسته، ایستاده، دراز کشیده، ادا در آوردن و خود را بغل کردن دیده میشود. با نوردهیهای چندگانه، عدم وضوح ، نور رنگی، ایفای نقش و با تغییر سطح چاپ نهایی با دستکاری لایه امولسیون (ژلاتین) و ایجاد لکه و خطوط مرکب شکل خود را تغییر میداد. این تغییر خود و عکاسی، در مجموعهی موفق بعدی ساماراس با عنوان «دگرگونیها ــ عکس» دنبال شد. ساماراس در این مجموعه تصاویر در آشپزخانه بر صندلی نشسته ــ مضمون مکرر در تمام کارهایش ــ نیمتنهی خود را بالا کشیده و دست گشوده و چراغ پرنور چشمک زن به دست دارد.
تصویر با این نور رنگی پر شده است. عامل دگرگونی در اینجا نور است، نه دستکاری لایه امولسیون پیش از نوردهی نگاتیو. پیکر وی با نورهای سبز، قرمز و زرد ــ به قول ساماراس «آبنباتی» و «ارزان» ــ رنگ شده است؛ در اینجا ساختار دوگانهی تصویر جذاب است؛ که یک طرف بیننده را به تئاتر خصوصی ساماراس فرا می خواند و طرف دیگر با فرم دوبعدی انتزاعی بیننده را باز میدارد. او برای ایجاد چنین حائلی، دوربین را مقابل یک دیوار آشپزخانه که بعد تخت آن را با فضای گستردهی نور رنگی، مورد تأکید قرار داده، نهاده است. و سرانجام تمامی تصاویر این مجموعه همچون تمرینی در مضمون و تنوع متکی به خویش، با هم بر مخاطب اثر میگذارند.
شمارههای پیشین خلاصه کتاب عکاسی نمایی از مدرنیسم را اینجا بخوانید:
[su_posts id=”54546″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”53918″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”52745″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”51808″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”50705″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”49382″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”48148″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]
[su_posts id=”46242″ tax_operator=”0″ order=”desc”][su_posts id=”47315″ tax_operator=”0″ order=”desc”][/su_posts]